
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۱۱۶
۱
سرا پا حیرتم موسی صفت در تیه حیرانی
از این حیرت مرا ای خضر رحمت کن که برهانی
۲
سرا پا چون شدم زنجیری زلف پریشانش
نه بینی در وجودم یکسر مو جز پریشانی
۳
برهمن راندم از بتکده شیخ از در کعبه
که عاریت پرستانم من و ننگ مسلمانی
۴
فلاطون در خم حکمت نشست از کثرت دانش
بعصر خویشتن منهم فلاطونم بنادانی
۵
دلا پیمان زاهد بشکن و پیمانه ای بستان
مهل تا شهره شهرم کند از سست پیمانی
۶
زجور دهر و کید اختر آشفته بجانستی
مگر زنجیر عدل صاحب دوران بجنبانی
۷
امام مهدی قائم ولی و حجت و حاکم
که جای یازده جز او نمیشاید که بنشانی
نظرات