آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۱۲۲

۱

ای ترک ندانم زچه خیل و چه سپاهی

دانم که تو بر خیل نکویان همه شاهی

۲

ترکان جهان لشکر و بر جمله امیری

خوبان همه سیاره تو بی پرده چو ماهی

۳

تو یوسفی و چاه نهفتی بزنخدان

یوسف بره مصر گر افتاده بچاهی

۴

ای قبه خرگاه تو برتر زمه و مهر

هندوی فلک کیست بخیل تو سیاهی

۵

این خاک غم انگیز بود تربت عشاق

کش نیست بجز لاله در این دشت گیاهی

۶

شاید که براهی گذری ای بت طناز

هر روزه نشینم بامید تو براهی

۷

پاداش وفا خون من خسته خورد دوست

عشاق جز این جرم ندارند گناهی

۸

در هجر ووصال تو تن از ضعف و زقوت

گاهی بودم کوه و شود کوه چو کاهی

۹

از لطمه هجر تو بچشم من و جسمم

نه مانده نم اشکی و نه قوت آهی

۱۰

آشفته بلا میرم و این شهر خرابست

جز کوی خرابات نداریم پناهی

۱۱

ای سرور آفاق علی میر ولایت

کاسلام مرا حب تو بوده است گواهی

تصاویر و صوت

نظرات