
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۱۲۵
۱
اگر بمحفل مستان شبی کنند سماعی
کنند اهل تصوف زوجد و حال وداعی
۲
چه نور بود که در طور عشق کرد تجلی
که سوخت خرمن کون و مکان زبرق شعاعی
۳
بجز متاع محبت بغیر جنس صداقت
نبوده تاجر عشق تو را عقار و ضیاعی
۴
تو ای عزیز برون آ زمصر نفس مجرد
که یوسفت نکند متهم ببردن صاعی
۵
اگر حریم دلت مولد است حب علی را
چرا بکعبه دل جا دهی تو لات وسواعی
۶
نه صاحب گله را از شبان بود گله و بس
بکن رعایت آشفته را لانک راعی
۷
برون زحلقه اثنی عشر چگونه رود کس
که نیست در سیر اهل حق ثلاث و رباعی
نظرات