
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۱۵۵
۱
معجزه ببین که سروی و رفتار میکنی
سحر مبین که ماهی و گفتار میکنی
۲
زآن خال دلفریب که در زیر زلف تست
آزادگان به دام گرفتار میکنی
۳
مستان تو به غارت عقلند و صبر و هوش
در عشوهٔ تو مستان هشیار میکنی
۴
من شکوه از جفای تو گویم غلط کجا
آن غیرتم کشد که به اغیار میکنی
۵
حسن تو پارسایی و عفت به جلوه سوخت
ما را به جرم کیست گنهکار میکنی
۶
نرخ شکر شکسته در وصف آن دهان
شیرین حکایتی است که تکرار میکنی
۷
بهر رضای دشمن ریزی تو خون دوست
کس این کند به خصم که با یار میکنی
۸
ای عقل پنجه بیهده کردی به دست عشق
ای پشه با هما ز چه پیکار میکنی
۹
آنجا که آفتاب حقیقت کند طلوع
ای خور تو جا به سایه دیوار میکنی
۱۰
آشفته زینهار مبر پیش این و آن
بر درگه علی چو تو زنهار میکنی
نظرات