آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۱۷۳

۱

روزگارا چند اسباب ستم آماده داری

هر کجا آزاده ای بینی زغم افتاده داری

۲

میکشد رنج خمارم تا بپای خم رسم

ساقیا درده تو جامی باده گر آماده داری

۳

دل پریشان میکنی دایم چرا از نقش امکان

یکدمک آن به که خود را از همه آزاده داری

۴

کی نشیند در دلت نقش حقی منصور وارت

ای که اندر کعبه دل این بتان ساده داری

۵

ایکه دلداری وهم دل میبری از دست مردم

کی خبر از حالت این عاشق دلداده داری

۶

هر کجا هستی تو آشفته توجه بر نجف کن

لاجرم رفتی بمنزل روی اگر بر جاده داری

۷

کی توانم دم زدن از سربلندی آسمانا

گرنه اندر آستانش خویشتن استاده داری

تصاویر و صوت

نظرات