
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۱۷۵
۱
مه جبینان جهان خاک و تو خود افلاکی
دو جهان زهر بکام من و تو تریاکی
۲
ناز اگر هست چمن تو چمن آرا بمثل
حسن اگر هست فلک تو فلک الافلاکی
۳
نشئه خیزد زمی و می زعنب آن از تاک
تاک از اصل برومند و تو اصل تاکی
۴
گفتمت دل مگر از دیده معنی نگرد
وه که در وهم نگنجی و پر از ادراکی
۵
گرچه نخجیر بفتراک ببندد صیاد
هم تو صیادی و هم آهو و هم فتراکی
۶
هوس آلوده شد ای عشق تو را دامن پاک
برفشان گرد هوس را که زفطرت پاکی
۷
چاکی ار در دلی افتد بشکیبد همه عمر
دل آشفته چه سانی که سراپا چاکی
۸
چون ترا میر عرب هست در آفاق پناه
چند در شکوه دلا از ستم اتراکی
نظرات