
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۱۷۷
۱
ای که نخواندی آیتی خود ز کتاب دوستی
بسته چو حلقه خویش را از چه به باب دوستی
۲
بسمله محبتی خواندهای از ازل اگر
شاید اگر کنی بیان شرح کتاب دوستی
۳
بسته به خویش مدعی عشق تو بیسبب بگو
سست هوس شنیدهای بوی شراب دوستی
۴
سنگش اگر به سر زنی عاشق تست پا به جا
میخصفت به گردنش بسته طناب دوستی
۵
نوح بود محبت و کشتی و بادبان وفا
بحر محیط در بغل بسته حباب دوستی
۶
شهوت نفس را بهل صدق بیار و راستی
برق هوس نسوزدت تا که حجاب دوستی
۷
دشمنی است بس دلا کام ز دوست خواستن
چیست جواب تو بگو روز حساب دوستی
۸
دوست گشوده پرده و شاهد بزم عام شد
مطرب عشق چنگ زد تا به رباب دوستی
۹
دشمن خفته کس کشد ای که به قتلم آمدی
من که به مهد خفته و رفته به خواب دوستی
۱۰
آشفته آتشت بدل گشته ز رشک مشتعل
آتش دشمنی بکش زود به آب دوستی
۱۱
دوست اگرچه دشمنی کرد به جای تو بسی
دست بگیردت علی باز ز باب دوستی
نظرات