آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۱۸۶

۱

گر هر که را نهانی کاریست با نگاری

ما را نهان و پیدا جز عشق نیست کاری

۲

نقش و نگار مانی نغز است و دلکش اما

حاشا که کرده تصویر ز این طرفه تر نگاری

۳

خودکامی است از یار بوس و کنار جستن

هر کس که دوست خواهد از خود کند کناری

۴

آب حیات و اکسیر آرم به ارمغانی

در کوی میفروشان گر افتدم گذاری

۵

ظلمانیم ز شهوت، نورانی از محبت

بنوازی ار به نورم ور سوزیَم به ناری

۶

بگسسته ار مهارم بیرون کی از قطارم

داری زمام امکان بر سر نهم مهاری

۷

با یار در شبستان عاشق کند گلستان

گرچه بود زمستان سازد عیان بهاری

۸

لیلا نماند و عذرا مجنون برفت و وامق

آن حسن و عشق دادند بر ما و گلعذاری

۹

سهل است عشق‌بازی در چشم کامجویان

گر درد عشق داری افتاده سخت کاری

۱۰

سلطان کشور عشق آشفته جز علی کیست؟

ناچار هست شاهی هر جا بود دیاری

تصاویر و صوت

نظرات