
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۱۹۷
۱
عکس زلفت چهره دودآلود دارد اندکی
لاجرم عنبر به مجمر دود دارد اندکی
۲
چشم مستت کاین همه مستی و مخموری کند
نشئه زآن لعل میْآلود دارد اندکی
۳
کی کند سر بر سر سودای عشق نیکوان
بیم گر کس از زیان و سود دارند اندکی
۴
سبزه خط و خلیل خال با روی تو گفت
نسبتی بر آتش نمرود دارد اندکی
۵
حسن یوسف را بها هرگز نکاهد مصریان
مشتری گر خود زر معدود دارد اندکی
۶
روزی ار امروز باشد گو غم فردا مخور
هرکه زین نعمت به کف موجود دارد اندکی
۷
میکشندش گر سوی بتخانه تکفیرش مکن
هرکه رو بر کعبه مقصود دارد اندکی
۸
لاجرم آشفته درویشیم از مهر علی
کسوتم زآن رشته تار و پود دارد اندکی
۹
کی غنا خواند دگر صوت حسن را شیخ شهر
گوش گر بر نغمه داود دارد اندکی
نظرات