آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۲۰۰

۱

در همه آفاق طاقی در همه عالم تمامی

صبح عیدی شام وصلی ماه خاصی شمع عامی

۲

همچو کیفیت به طبعی همچو مینایی به چشمی

چون روان جاری به جسمی ذوق‌سان مضمر به کامی

۳

در همه صورت بدیعی در همه معنی لطیفی

در همه چشمی قبولی در همه خویی تمامی

۴

عاجزم اندر صفاتت تا چه خواهد بود ذاتت

نور محضی جان صرفی یا ملک یا مه کدامی

۵

همچو نشئه در شرابی نای مطرب را نوایی

گلبن و سروی به بستان آفتاب و مه به نامی

۶

رند مستی پارسایی مطربی مانی نوایی

ساقی‌ای در بزم مستان یا که صهبا یا که جامی

۷

چون دُهُل اندر خروشی خُم‌صفت دایم بجوشی

زآتش می پخته کن خود را تو ای صوفی که خامی

۸

نیک‌نامی در طریق عشق بدنامی است خوش باش

گر تو بدنامی به عشق آشفته آخر نیک‌نامی

۹

خدمتت آرد فرشته هم غلام تست غلمان

گر به خیل بندگان حیدر صفدر غلامی

تصاویر و صوت

نظرات