
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۲۰۴
۱
ای شمع چه داری بجهان سوز و گدازی
از چیست که با حالت پروانه نسازی
۲
بلبل که بود مؤذن گلزار مگر رفت
کامشب نشنیدم زچمن بانگ نمازی
۳
مطرب که همه ساله بدی واعظ مستان
کو تا کشد از صوت عراقم بحجازی
۴
از اوج گرائی بحضیض ایمه مطرب
شاید زنشیبم بکشی سوی فرازی
۵
شوخی که کند بار بر اورنگ سلاطین
حاشا که خرد از من درویش نیازی
۶
ای ترک بخون دگران پنجه میالای
بر خون من ار هست تو را خط جوازی
۷
آشفته گر آن زلف دلاویز بگیریم
شاید بکف آریم زنو عمر درازی
۸
این شور که اندر سر سوداد زده دارم
آخر ببرم راه بحقیقت زمجازی
۹
ای محرم اسرار الهی بمن آموز
سری زغم عشق که تو محرم رازی
نظرات