آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۲۰۶

۱

عاشق ز وصل عیش مهنا کند همی

ما را فراق رنج مهیا کند همی

۲

با دیدگان ز دیدن تو دل به کین همی

با دشمنان ز بیم مدارا کند همی

۳

بلبل که صد هزار گلش هست بر کنار

در صحن باغ بهر چه غوغا کند همی

۴

ما شبنم و تو مهر و به دل میل وصل تو

دیوانه بین مجال تمنا کند همی

۵

نبود عجب ز عاشق گم کرده در بسی

کز دیده اشتباه تو دریا کند همی

۶

خار است زیر پهلوی شب‌زنده‌دار هجر

بستر اگر ز اطلس دیبا کند همی

۷

گر صدهزار سر بود آشفته را به تن

آخر چو شمع بر سر سودا کند همی

۸

در مسجد و کنشت مرا رو به سوی تست

مجنون به کعبه سجده به لیلا کند همی

۹

نازد به شه و زیر و من و شحنه نجف

درویش خسته تکیه به مولا کند همی

۱۰

دارم هزار عقده مشکل به دل از او

دست گره‌گشا مگرش وا کند همی

تصاویر و صوت

نظرات