
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۲۱۴
۱
به وصل تو نرسد کس به هیچ تقریبی
به وهم نیز نگنجیدهای به ترکیبی
۲
دریغ و درد که کردی تغافل اندر بزم
رقیب کرد به قتلم اگرچه تقریبی
۳
مرا از ناصیه پیداست صدق خدمت عشق
اگر که مدعیانم کنند تکذیبی
۴
مزن تو لاف ادب ای حکیم یونانی
ادیب عشق نکرده تو را چو تأدیبی
۵
ز حسن خلق و ز تهذیب نفس دم چه زنی
اگر ریاضت عشق نکرده تهذیبی
۶
برو به باغ ولای علی تو آشفته
که بر درش نبرد راه هیچ آسیبی
۷
به تیه ظلمت نفس اوفتاده بودم دوش
مرا به کوی تو میکرد خضر ترغیبی
۸
چه رتبهات بود ای عشق و منزلت به کجاست
نه در فراز مکان داری و نه در شیبی
نظرات