آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۲۲

۱

زینهار از دو ترک خونخوارت

حذر از عقربان جرارت

۲

داده خاتم لبت بزنهارم

زآنسیه مست ترک خونخوارت

۳

زآه درویش چون نیندیشی

توئی آئینه آه زنگارت

۴

از چه میخانه ی تو ای ساقی

که پرستند مست و هشیارت

۵

سرو خود را بیارم ای قمری

تا که سازم زسرو بیزارت

۶

گر تو شیرین پسر بمصر آئی

یوسف از جان شود خریدارت

۷

نخرم سحر جادوی بابل

در بر چشمکان سحارت

۸

تو که شب خفته ی ببستر ناز

چه غم از عاشقان بیدارت

۹

غیر خود بینیم که حاجب تست

کس نه بینم که باشد اغیارت

۱۰

برفکن بار نفس را از دوش

تا بمنزل برد سبک بارت

۱۱

فارغ از قید این و آن باشد

هر که چون من شود گرفتارت

۱۲

ساقیا می حلال خواهد خورد

هر که در جام دید دیدارت

۱۳

زاهد و برهمن چو آشفته ‏

گرد دیر و حرم طلبکارت

۱۴

پرده دل بود مقام علی

رو بدر پرده های پندارت

۱۵

نافه چین به خون خورد غوطه ‏

در بر زلفکان عطارت

تصاویر و صوت

نظرات