آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۲۲۳

۱

چو اوست طالب بخشش چرا طلب نکنی

چو دوست عیش پسندد چرا طرب نکنی

۲

تو ماه و ماه بود آفت کتان و قصب

تو پیرهن زکتان جامه از قصب نکنی

۳

تو پادشاهی و از مهر و کینه ناچاری

بدوست لطف و بدشمن چرا غضب نکنی

۴

کدام شب که زوصل تو صبح عید نشد

کدام روز که از هجر خویش شب نکنی

۵

تو نخل باغ بهشتی سخن بگو زآن لب

که از حلاوت او میل بر رطب نکنی

۶

تو بت که آینه بنهاده ای برابر خویش

اگر صنم بپرستی بسی عجب نکنی

۷

مسلم است که تقسیم نقطه ممکن نیست

اگر تو باطلش از حرف زیر لب نکنی

۸

بسنگدل بت آئینه رو اگر بینی

دگر تو آینه اسکندر از حلب نکنی

۹

شفای درد جهان گرچه پیش تست مسیح

بدرد عشق عجب باشدم که تب نکنی

۱۰

تو طوطی عجم آشفته و شکر گفتار

ستم بود که مدیح از شه عرب نکنی

۱۱

علی که از دو جهان بود او بود مطلب

زهر دو کون بجز بر درش طلب نکنی

تصاویر و صوت

نظرات