
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۲۲۵
۱
ایکه مطبوع و شوخ و دلبندی
از چه با مات نیست پیوندی
۲
تیغ بر کش بکش ملول نباش
اگر از قتل بنده خرسندی
۳
هر که بیند بکشته ام گوید
کام دل یافت آرزومندی
۴
غیر تسلیم نیست چاره عشق
چکند بنده با خداوندی
۵
تلخکامی کوه کن ببرد
از تو شیرین دهن شکر خندی
۶
روی و موی تو بد غرض که خدای
بشب و روز خورد سوگندی
۷
دید یعقوبت و زخاطر کرد
که از او گم شده است فرزندی
۸
حال عقل و کشاکش عشقت
جنگ دیوانه با خردمندی
۹
نام بردی زغیر از آن لب نوش
بر بزخمم نمک پراکندی
۱۰
چند ای شیخ درس فقه و اصول
درس عشقی بیا بخوان چندی
۱۱
تا چو آشفته بگسلی زجهان
خویشتن را بدوست پیوندی
نظرات