آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۲۲۶

۱

بازآی به میخانه ظلمات چه می‌جویی

این گفت مرا هاتف ای خضر چه می‌گویی

۲

با مغبچه‌ای بنشین کز لعل و خم زلفش

هم آب بقا نوشی هم مشک ختا بویی

۳

بگزین تو بهشتی را کز اوست خجل جنت

سروی که برش طوبی شد بنده به دلجویی

۴

ای سرو ز بالایش از بهر چه می‌نالی

ای گل بر آن رخسار آیا ز چه می‌رویی

۵

برق است در این صحرا هر سو ز پی خرمن

در ده تو زکوة حسن ای خرمن نیکویی

۶

چندانکه به نیکویی مشهور در آفاقی

آوخ که دو صد چندان بیشی تو به بدخویی

۷

بر ناسره سیم غیر مفروش خود ای یوسف

آن به که نگه داری این نقد نکورویی

۸

خواهد صله از بوسه زآن لب نکنی منعش

آشفته که حیدر را آمد به ثناگویی

تصاویر و صوت

نظرات