
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۲۲۸
۱
حور و فرشته خواندمت الحق که قابلی
نبود روا که گویمت از آب یا گلی
۲
درمان درد وعین شفا نور دیده ای
قوت روان و قوت جان راحت دلی
۳
کی از نظر روی که بخاطر مصوری
چون آینه زهر طرفم در مقابلی
۴
عمان حسن را بصفائی در خوشاب
غرق محیط عشق تو را نیست ساحلی
۵
گر بگذری بطوف حرم پارسی بتا
شیخ حرم ززلف تو بندد حمایلی
۶
شکرلبان گدا و تو خود خسرو زمان
فرهاد تست هر بت شیرین شمایلی
۷
ورنه فلک ستاره تو چون مهر خاوری
در یک قبیله لیلی و میر قبایلی
۸
خوبان چو انبیاء و بحجة کتاب حسن
فرقان صفت تو ناسخ حکیم اوایلی
۹
غیر از فضیلت رخ نیکوی تو نبود
هر جا نوشته اند کتاب فضایلی
۱۰
زاهد دو چشم برعمل و ما بعفو تو
تا زین دو را کدام برحمت تو مایلی
۱۱
آشفته را که سلسله جنبان عشق تست
جز زلف تو نزیبد بر ما سلاسلی
۱۲
مجنون شو و به خیمه لیلا طواف کن
جز مدح مرتضی نکنی ای که غافلی
نظرات