آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۲۳۵

۱

مشتاق بود گوش به رودی و سرودی

مطرب به نوا ساز بکن چنگی و رودی

۲

در پرده عشاق مزن شور مخالف

آهنگ مؤالف زن و وزر است سرودی

۳

شاید که برد ضرب اصولت به حجازم

کز فرع نبرده است کسی ره به حدودی

۴

ای شاهد شنگول پناهی تو به مستان

برخیز و بجا آر قیامی و قعودی

۵

در میکده امشب همه ذکر ملکوت است

دارند مگر خیل ملک قوس صعودی

۶

بگذاشت لبم بر لب و گفتیم بسی راز

با نی همه شب بود مرا گفت و شنودی

۷

ساقی بده آن قلزم مواج حقیقت

کاین بحر سرابست همه بود و نبودی

۸

آن جامه بیرنگ ده از کارگه عشق

کز رخت تعلق ننهم تاری و پودی

۹

ای شاهد قدسی ز تو چون چشم بپوشم؟

کِم مردمک چشمی و در عین شهودی

۱۰

ما سایه و خورشید توئی ای شه مردان

ما جمله فروعیم و تو خود اصل وجودی

۱۱

مردود ابد بود چو شیطان ز در دوست

جبریل نمی کرد اگر بر تو سجودی

۱۲

از دست یداله بکش سوی بهشتش

آشفته که در نار عمل کرده خلودی

تصاویر و صوت

نظرات