
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۲۶۲
۱
صبا تو نفخه عنبر در آستین داری
مگر عبور بر آن زلف عنبرین داری
۲
گرفته ای تو زتاتار طره اش تاری
که تبت ختن چین در آستین داری
۳
بهر سپهر یکی کوکب درخشان هست
تو مهر و مه برخ و زهره در جبین داری
۴
ببرگ لاله پراکنده غالیه از خط
بزلف و سنبل بویا بیاسمین داری
۵
دهی پیام زنوشین لبت باغیارم
فغان که زهر مذابم در انگبین داری
۶
هزار همچو سلیمان مسخر حکمت
چه نقش بود ندانم که در نگین داری
۷
تو خود بجنس بشر ای پسر نمیمانی
مگر سرشت زحور و ملک عجین داری
۸
اگر تو سرو روانی چرا ببرزن و کوی
و گر تو ماه چرا خانه در زمین داری
۹
بمدح حیدر و آشفته وش نوا سنجی
زپادشاه زمان چشم آفرین داری
نظرات