
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۳۲
۱
عشق بتان حاصل ایام ماست
کام نجستن ثمر کام ماست
۲
عشق بتان و بت بتخانه چیست
بشکنم این جمله که اصنام ماست
۳
تا که نعیم ابدی یافتم
هر دو جهان حاصل انعام ماست
۴
زین همه حلوا که دهان مملو است
زهر هلاهل زچه در کام ماست
۵
عشق زآلایش عاشق بریست
عشق در اینمرحله بدنام ماست
۶
آنکه تو گوئیش که او دلبر است
گر نگری غایت اوهام ماست
۷
طره شبرنگ تو چون باز شد
صبح ازل در کنف شام ماست
۸
تا که دلم محرم کوی تو شد
کعبه همه عمر با حرام ماست
۹
زلف تو زنار دلم از چه شد
کفر چرا رهزن اسلام ماست
۱۰
دل بهوای دگری طایر است
سبحه و زنار چرا دام ماست
۱۱
گفتمش آشفته که بوده است گفت
سوخته ی در هوس خام ماست
نظرات