آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۳۹

۱

پیرانه سر هوای جوانی بسر مراست

وزآن هوا هوای جوانی پسر مراست

۲

یعقوب وش ببیت حزن چشم خونفشان

در شاهراه مصر بیاد پسر مراست

۳

گر آئیم بمهمان جانت بخوان نهم

از خون دل بدست همین ما حضر مراست

۴

ای ترک غمزه سینه مردم مکن هدف

آخر نه دیده وقف بتیر نظر مراست

۵

دلرا هوای گشت و گل و لاله زار نیست

تا داغ عشق لاله رخان بر جگر مراست

۶

از برق خانه سوی بهارم چه منت است

زآه سحر بسینه و دل تا شرر مراست

۷

مهر علیست میوه نخل مراد و بس

از باغ روزگار همین یک ثمر مراست

۸

آشفته زآفتاب قیامت مرا چه غم

تا سایه شهنشه عالم به سر مراست

تصاویر و صوت

نظرات