آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۵۵

۱

وه که جز جور و جفا رسم نکورویان نیست

بیوفا هست گل باغ و چه گل رویان نیست

۲

کیمیائیست وفا گرچه در این دور زمان

کیست کز جان و دل اکسیر مرا جویان نیست

۳

بس سکندر زپی چشمه حیوان جا داد

نتوان گفت که کس در طلبش پویان نیست

۴

هر کرا بار بود در حرم خلوت یار

غمش از سرزنش گفته بدگویان نیست

۵

گر کسی یار نکو روی در آغوش کشید

فارغ از شنعت پی در پی بدجویان نیست

۶

عاقلش آدمی آشفته نخواند هرگز

هر که دیوانه زنجیر پریرویان نیست

۷

در بر اهل ادب صاحب دیوان نبود

هر کرا نام علی زیب ده دیوان نیست

تصاویر و صوت

نظرات