آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۶۱

۱

خار ره عشق بوستان است

گل عاریتی زبوستان است

۲

کی هاله زحسن مه بکاهد

خط زینت روی دلستان است

۳

مرغی که پرد بوادی عشق

در حلقه دامش آشیان است

۴

روی تو زغایت ظهورش

از دیده این و آن نهان است

۵

از رتبه عشق لوحش الله

کش عرش کمینه آستان است

۶

آهسته بران که ساربانا

مجنون بقفای کاروان است

۷

عشق ازلست سرنوشتم ‏

تا اشم ابد سخن همان است

۸

این طفل که بود کز شکوهش

رستم بمصاف ناتوان است

۹

از بهر نثار خاک راهت

هر چند بود حقیر جان است

۱۰

آشفته مدیح حضرتی گوی

کش سر خدا زرخ عیان است

۱۱

در خاک نجف مکان حیدر

جستی و باوج لامکان است

تصاویر و صوت

نظرات