آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۷۳

۱

بیداری خیال تو از خواب خوشترست

زهر حبیب از شکر ناب خوشترست

۲

لب تشنگان بادیه شوق را زتیغ

آبی بده که کشته سیراب خوشترست

۳

دل گرد طوف کعبه زلف تو از شعاع

بر شبروان بادیه مهتاب خوشترست

۴

گفتم دو دیده باز کن از خواب بامداد

گفتا خموش فتنه در خواب خوشترست

۵

بستر کنم زنشتر اندر شب فراق

زیرا که خار بی تو زسنجاب خوشترست

۶

نه ماهیم سمندر عشقم خدای را

گو آتشم بیار که از آب خوشترست

۷

در صحبت رقیب چه ذوقت ززندگیست

جان باختن بمقدم احباب خوشترست

۸

بنویس نسخه زان لب شیرین مرا طبیب

کان گلشکر بطبع زجلاب خوشترست

۹

گر دعوتم کنند اعادی سوی بهشت

درد و زخم بصحبت احباب خوشترست

۱۰

آشفته در حدیث زهر باب درببند

وصف علی و آل زهر باب خوشترست

تصاویر و صوت

نظرات