آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۸۶

۱

روز قیامت است که امشب بپای خاست

یا سرو قامتی زپی رقص گشت راست

۲

مطرب ره عراق بگردان که در سماع

ناید بجز نوای حسینی بوجد راست

۳

خود را اگر چه روشنی او بود دلیل

اما به پیش بینش خفاش درخفاست

۴

گفتم فریب خال تو دل را بدام داد

خال تو نیز در شکن زلف مبتلاست

۵

دریا نورد تکیه ندارد بجز خدای

در ظاهر ار خدائی کشتی بناخداست

۶

بی تصفیه ببادیه عشق پا منه

شرط قبول کعبه یکی سعی در صفاست

۷

آشفته غم مدار زظلمات زلف او

چون خضر خط به چشمه حیوانت ره نماست

تصاویر و صوت

نظرات