آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۲۰۰

۱

من بخود مشغول و یار از دست رفت

چون کنم یاران که کار از دست رفت

۲

روزگارم صرف شد در انتظار

تیغ برکش روزگار از دست رفت

۳

عقل و دین و صبر و هوشم بد دریغ

عشق آمد هر چهار از دست رفت

۴

باز پس ناید دگر زان چین زلف

دل که ما را چند بار از دست رفت

۵

دل ندادم تا که بودم اختیار

چون کنم چون اختیار از دست رفت

۶

تا که با پیمانه شد عهد و قرار

عهد و پیمان و قرار از دست رفت

۷

هست آشفته علی چون یار دل

از چه میگوئی که یار از دست رفت

تصاویر و صوت

نظرات