آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۲۸۳

۱

رفتی و سایه صفت دلشدگان دنبالت

تا کجا سایه دهد سرو همایون فالت

۲

گرچه صورتگر اوهام ببندد هر نقش

حاش لله که بگنجد بگمان تمثالت

۳

عجبی نیست که تعجیل کنی در رفتن

لاجرم عمری عادت بود استعجالت

۴

عنبر از رشک خم زلف تو دایم در نار

مشک چین خو نشده در نافه زشرم خالت

۵

چند در نقطه موهوم حکیما اشکال

بتبسم لب او رفع کند اشکالت

۶

چشم نرگس نگرانست که در باغ آئی

سرو برخواسته از جای به استقبالت

۷

گر کواکب همه ادبار کنند آشفته

نظر پیر مغان سعد کند اقبالت

۸

کرده ای چون بدرشاه خراسان نوروز

فال نیکوست سراسر همه در این سالت

۹

حال نیکو کندت نظره سلطان غریب

گر نپرسید کس از اهل وطن احوالت

تصاویر و صوت

نظرات