
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۲۸۹
۱
ای دل بسینه میطپی این اضطراب چیست
جانت بلب رسیده دگر این شتاب چیست
۲
چون جام می بکف بود و لعل او لب
جان شادکام شد بدل این اضطراب چیست
۳
عاشق بدوست دیده حق بین چو برگشود
غیری بجا نماند دگر اجتناب چیست
۴
منعم زقدر نعمت اگر بیخبر بود
ماهی چو اوفتد بزمین داند آب چیست
۵
جان را حجاب چهره جانان چه میکنی
بردار پرده را زمیان این حجاب چیست
۶
گر سرخوشند مدعیان ساقی از شراب
من مستم آنچنان که ندانم شراب چیست
۷
ای چشم فتنه خیز کز افسون ساحری
مردم بدور تو نشناسند خواب چیست
۸
خیز و بیا بطوف خرابات زاهدا
تا گویمت که حاصل دیر خواب چیست
۹
مطرب بزن نای حسینی به پرده راست
تا بشنوی که فتوی و چنگ و رباب چیست
۱۰
با حب مرتضی روی آشفته چون بحشر
دانی در آن مصاف گناه و صواب چیست
نظرات