آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۲۹۰

۱

گفتم این لاله است گفت از داغداران منست

گفتم این نرگس بگفت از میگساران منست

۲

گفتم این جنت بگفتا قطعه از کوی ماست

گفتم این طوبی بگفت از شاخساران منست

۳

گفتمش گل گفت برگی از کتاب حسن ماست

گفتمش بلبل گفت از بیقراران منست

۴

گفتمش حوری و غلمان گفت اینان بنده اند

گفتمش کوثر بگفت از جویباران منست

۵

گفتمش سرو چمن گفتا بگویم پا بگل

گفتمش باغ سمن گفت از بهاران منست

۶

گفتمش خنگ فلک گفتا زخیلم توسنی

گفتمش خورشید گفت از نیزه داران منست

۷

گفتم این باشد زحل گفتا زخیلم هندوئی

گفتمش مه گفت این از پرده داران منست

۸

گفتم امکان گفت گردی خواسته از دامنم

گفتم آشفته بگفت از جان نثاران منست

تصاویر و صوت

نظرات