آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۳۰۴

۱

در گوش به جز عشق توام زمزمه‌ای نیست

در سر به جز از شور توام همهمه‌ای نیست

۲

در دیر و حرم مطرب و مؤذن همه در ذکر

جز یاد تو هرجا شنوم زمزمه‌ای نیست

۳

از صدر ازل هرچه بگفتند و بگویند

از دفتر حسن تو به جز شر زمه‌ای نیست

۴

از سلمی و شیرین و زلیلا و ز عذرا

مقصود یکی بوده و باشد، همه‌ای نیست

۵

ای شیخ جهانی ز تو فردا به تظلم

بر ما به جز از خون رَزان مظلمه‌ای نیست

۶

ای خواجه چه نازی ز حشم یا خدم خویش

آسوده کسی کش گله‌ای و رمه‌ای نیست

۷

آشفته بود از شب هجر تو مشوش

از روز حسابش به درون واهمه‌ای نیست

۸

من خود ز سگان در شاهنشه طوسم

اعمال به جز حب بنی‌فاطمه‌ای نیست

۹

ماییم و ولای تو و بیزاری از اغیار

جز محکمه حیدر هم محکمه‌ای نیست

۱۰

در اول و آخر ز علی گوی و ز قائم

عنوان به جز از آن و جز این خاتمه‌ای نیست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
فرانسوا کاظمی‌نیا
۱۴۰۱/۰۴/۳۱ - ۰۳:۴۳:۰۹
بیت سوم عجیب است، شاید اشتباه درج شده: از دفتر حسن تو به جز شر زمه‌ای نیست