
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۳۰۷
۱
زردی روی مرا آن رخ گلگون باعث
قامت خم شده را آن قد موزون باعث
۲
نافه زلف تو دلرا سبب ناسور است
پی خون خوردنم آن لعل طبرخون باعث
۳
شود شیرین بود از تلخی کام فرهاد
از پی شهرت لیلی شده مجنون باعث
۴
پخته گردیدن درویش بود سر وجود
تا نگوئی که بود گردش هامون باعث
۵
شبنم دیده هجران زده ای طوفان کرد
تو مپندار که شد دجله و جیحون باعث
۶
دل آشفته اگر چه همه سودا می پخت
لیک آن حلقه گیسو شدش افزون باعث
۷
خاکبوس در سلطان خراسان نتوان
مگر آن دم که شود بخت همایون باعث
نظرات