آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۳۵۳

۱

عجب مکن گرت آن ترک سیم‌تن بکشد

بلی نسیم سحر شمع انجمن بکشد

۲

چه باک دارد اگر صدهزار خون بخورد

بر او چه جرم اگر صدهزار تن بکشد

۳

حذر ز مار دو گیسو و لعل ضحاکش

که دل ز خندهٔ شیرین آن دهن بکشد

۴

زهی حریف که ماتم به بازی عشقش

که هم ببردنم او هم به باختن بکشد

۵

شکر ز بوسه شیرین به کام خسرو رفت

به خنده‌ام لبت ای شوخ بی‌سخن بکشد

۶

به غیر زلف تو کآمد کمند گردن بت

شنیده‌ای به چلیپا بتی وثن بکشد

۷

چه مذهبش بود آن تُرک مست خون‌آشام

که شیخ و برهمن از قهر مرد و زن بکشد

۸

به پاکدامنی او دو عالمند گواه

اگر به هر نفسی او دوصد چو من بکشد

۹

به بزم شمع من آشفته گر برافروزد

سزد ز غیرت اگر شمع خویشتن بکشد

تصاویر و صوت

نظرات