آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۳۸۴

۱

تنها نه ترک بچه من تندخو بود

این خوی تند لازم روی نکو بود

۲

بلبل زدرد تست گل آگه فغان مکن

آن به که کار عاشق بی گفتگو بود

۳

با رنج باد بیزن وجور شکرفروش

سازد مگس گرش بشکر آرزو بود

۴

خاک کدام باده کش پاک طینت است

کاندر سرای باده فروشان سبو بود

۵

زین ره گذشت محمل لیلی چو برق دوش

مجنون عبث ببادیه در جستجو بود

۶

گفتم تو سیم تن زچه سنگین دلی بگفت

سنگین دل است هر کس آئینه رو بود

۷

از زلف خویش حالت آشفته بازپرس

کاو باخبر زحال دلم مو بمو بود

۸

گفتم مگر بزخم درون مرهمی نهم

پیکانت آن نکرده جای رفو بود

۹

ای سرو با قدش چه زنی لاف همسری

کاو در خرام و پای تو در گل فرو بود

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
عطیه عسگری
۱۴۰۰/۰۸/۲۶ - ۱۶:۱۰:۳۳
به نظرم اگر شاعر در بیت دوم به جای کلمه «عاشق» از «عاشقان» استفاده می‌کرد،خواندن شعر روان‌تر می‌شد.