
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۳۸۶
۱
اگر آه مرا اندر شب هجران اثر باشد
کفایت خرمن کون و مکان را یک شرر باشد
۲
ندیدی حالت یعقوب و حسن ماه کنعان را
جفاکار است و زیبارو اگر چه خود پسر باشد
۳
دهان بگشا و حرف قتل عاشق در میان آور
که تا معلوم گردد کت دهان هست و کمر باشد
۴
قدت را سرو گفتم لیک حیرانم که در بستان
ثمرکی سرورا عناب و بادام و شکر باشد
۵
نیارد منع عاشق از نظر بازی آن منظر
نصیحت گو اگر از زمره اهل نظر باشد
۶
تراکت غنچه وش پرخنده لب باشد نه ای عاشق
نشان عشاق را لبهای خشک و چشم تر باشد
۷
مکن از من دریغ ای باد خاک مقدم او را
که خاک پای او آشفته را کحل البصر باشد
نظرات