آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۴۲۹

۱

ساقیا باده که ایام طرب می‌آید

شوق در دل ز پی لهو و لعب می‌آید

۲

زاده زهد و ریا نیست به جز ماتم غم

نازم آن آب کزو بوی طرب می‌آید

۳

نوجوانان به کرشمه دل پیران ببرند

عشق و پیری ز منت از چه عجب می‌آید

۴

سبب مستی ما پرتو ساقیست به جام

تا نگویی اثر از آب عنب می‌آید

۵

دختر رز ادب آموخت ز چوب اندر خم

زآن پی تربیت اهل ادب می‌آید

۶

پرده بگرفت که تا پرده صوفی بدرد

سالک از رایحه او به طلب می‌آید

۷

تا بتابد به شبستان حریفان چون خور

لاجرم در بر رندان همه‌شب می‌آید

۸

دوره عمر کند تازه به مستان ارچه

جام را جان به همه دور به لب می‌آید

۹

هرچه راهست به عالم نسب و نام ولیک

به جز از عشق که بی‌نام و نسب می‌آید

۱۰

گر مسبب به جهانست خداوند حکیم

عشق در عالم اسباب سبب می‌آید

۱۱

عشق سرمد چه بود مطلع انوار ازل

که گهی مظهر اسما و لقب می‌آید

۱۲

گاه سیف الله مسلول و گهی باب الله

گاه آشفته علی میر عرب می‌آید

تصاویر و صوت

نظرات