آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۴۴۵

۱

بی تو ای قوت روان دل را قوت نبود

بی غذا ماندن بیمار مروت نبود

۲

شهسوارا زچه در کشتن من جهد کنی

قتل درویش در آئین فتوت نبود

۳

قوت عشق کند این همه دلها از جا

ورنه در یک خم مو این همه قوت نبود

۴

یوسف من تو که امروز عزیزی در مصر

غافلی از پدر این شرط نبوت نبود

۵

منت از عشق برم کاو پدر ایجاد است

بر من آدم را آن حق ابوت نبود

۶

طلب از خاک در میکده اکسیر مراد

که جز آن خاک تو را مایه ثروت نبود

۷

غیر پای علی آن محرم سر آشفته

قدمی پی سپر مهر نبوت نبود

تصاویر و صوت

نظرات