
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۴۵۰
۱
ساقی امشب ز رخت نور دگر میتابد
آفتابی تو و یا قرص قمر میتابد
۲
خود به طلعت مهی و ساغر می خورشید است
زین دو نور است که بر بام و به در میتابد
۳
پرتو روی تو یا شعشعه جام شراب
یا مگر آتش موسی ز شجر میتابد
۴
آفتاب ار تو کشی پرده بپوشاند رو
کرم شبتاب کجا پیش قمر میتابد
۵
تاب این جلوه ندارند جهان چهره بپوش
حسن بر شعله مپندار که برمیتابد
۶
جام جم گشت ضمیرم همه از پرتو عشق
نور تو در دل آشفته مگر میتابد
۷
تویی آن نور خداوند علی مظهر حق
که فروغت همه بر بحر و به بر میتابد
نظرات