آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۴۵۹

۱

آن چه گردون که چنین اختر تابان دارد

وان چه باغیست که این نوگل خندان دارد

۲

تند می‌راند سمند و به تکبر می‌گفت

بر سر باد صبا تکیه سلیمان دارد

۳

آن غلامی تو که بیرون کشی از جنت حور

باغ فردوس کجا همچو تو غلمان دارد

۴

عشق کاین شور و نوا در همه عالم افکند

نمکی زآن لب شیرین بنمکدان دارد

۵

جادوی بابلی این سحر نه خود تنها کرد

با سر زلف چلیپای تو پیمان دارد

۶

پیکرش چیست مگوئید که یک گردون ماه

همه تن سرو و گل و سنبل و ریحان دارد

۷

کی شنیدی که کند مه بسر سرو طلوع

یا کجا ماه قد سرو خرامان دارد

۸

بیم دارند زشیطان همه مردم ایشوخ

بیم از مردم چشمان تو شیطان دارد

۹

این امید است که آشفته زدامت برهد

چون به سر شوق در شاه خراسان دارد

تصاویر و صوت

نظرات