
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۴۹۹
۱
ساقی ز جام کشف از این راز میکند
کابواب خیر پیر مغان باز میکند
۲
منصوروار میکشدش بر فراز دار
آن را که میر عشق سرافراز میکند
۳
مردود هر در است و بود خار هر نظر
آن را که پیر میکده اعزاز میکند
۴
روی نیاز ما نبود جز به کوی دوست
بگذار تا زمانه به ما ناز میکند
۵
حاشا که رنگ و بیتو در دیگری بود
خود را اگر که گل به تو انباز میکند
۶
دانی چه کرد با دل من لشکر مژه
با صعوه آنچه چنگل شهباز میکند
۷
آشفته جای زلف تو گیرد زمام خسر
اطناب را به دل چه به ایجاز میکند
نظرات