
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۵۰۴
۱
در آن مقام که در جلوه ماه من باشد
چه جای شمع که خورشید انجمن باشد
۲
کجا زکوثر و تسنیم دل شود محفوظ
اگر شراب لبانت نصیب من باشد
۳
زوصل لعل تو گر مدعی سلیمان شد
ولی نه خوی سلیمان در اهرمن باشد
۴
بزاغهای بهشتی که خالهای تواند
بگو بهشت چرا منزل زغن باشد
۵
اگر نه سوز تو در دل نهفته است چو من
زبان شمع چرا آتشین سخن باشد
۶
غریبم ار به بهشتم برند در محشر
مرا بکوی خرابات چون وطن باشد
۷
سخن بغیر حق آشفته نشنود زتو کس
مدیح شاه زمانت چو در دهن باشد
۸
خدیو کشور امکان علی امام نخست
که آخرین پسرش صاحب زمن باشد
۹
ستوده مهدی قائم که هشت باغ بهشت
زلطف نکهت خلقش کمین چمن باشد
نظرات