
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۵۳۸
۱
مطرب نوا بپرده عشاق ساز کرد
کاز شور در عراق هوای حجاز کرد
۲
برگشته از حجاز سوی میکده بسر
زاهد سوی حقیقت میل از مجاز کرد
۳
حل گشت بر حکیم معما زگفتی
لعل شکرفشان بتکلم چو باز کرد
۴
عاشق بخواب نیست در چشم اگر به بست
کز بهر دید غیر بخود در فراز کرد
۵
پیشی زهم گرفته بقربانگه این و آن
کز خون رقم بچهره چو خط جواز کرد
۶
برخاسته بپیش قدت با نیاز وعجز
بر شاهدان باغ اگر سرو ناز کرد
۷
کوته نظر مخوانش چون زاهدان شهر
کاشفته صرف زلف تو عمر دراز کرد
۸
شیخ ار رود بطوف حرم رند پاکباز
رو بر در حریم علی با نیاز کرد
۹
زاهد نبرده سجده بخاک در مغان
او را بشرع عشق نگوئی نماز کرد
نظرات