
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۵۴
۱
مدد ای عشق که مغلوب هوائیم هوا
تو طبیب و همه محتاج دوائیم دوا
۲
اسم اعظم توئی و دافع آفات و بلا
همتی زآن که گرفتار بلائیم بلا
۳
ابر نیسان تو و ما کشته محتاج به آب
کان احسان تو و ما جمله گدائیم گدا
۴
ره حی گم شده مجنون صفتم سرگردان
همگی گوش بر آواز درائیم درا
۵
ما مریضیم و شفاخانه رحمت در تست
دردها مزمن و جویای شفائیم شفا
۶
عملی کاو نبود بهر خدا عین ریاست
وه که از زمره ارباب ریائیم ریا
۷
عشق آشفته کدام است علی دست خدا
دست بر دامن آن دست خدائیم خدا
نظرات