آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۵۵۸

۱

ای کلک قضا را خط تو حاصل تحریر

وز نقش نظیر تو خجل خامه تقدیر

۲

یک دوره زکریاس تو حاشا که کند طی

صددور گر افلاک درآیند بتدویر

۳

سودای تو افزود جنون کاست دل ودین

گم شد بکف از زلف تو سررشته تدبیر

۴

زنار ببر بت شکن و سبحه فروهل

تا چند دهی رشته باین دانه تزویر

۵

بر گردن خورشید ززلف تو کمندی

برپای مه چارده از خط تو زنجیر

۶

رخساره نورانی تو آیه نور است

خط تو بر آن آیه نور آمده تفسیر

۷

زلف تو زره ساز چو داود باعجاز

ابروی تو چون تیغ علی گشت جهانگیر

۸

زلف تو چه دامی شده صیاد کدامست

کاهوی سیه مست تواش آمده نخجیر

۹

تا دور شد از حلقه آنزلف شب آسا

آشفته ندارد بجز از ناله شبگیر

۱۰

سازند زخاکم همه اکسیر و عجب نیست

تا بر من خاکی زده از مهر تو اکسیر

تصاویر و صوت

نظرات