آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۵۹

۱

سخت ببسته آسمان کار زشش جهت مرا

راه گریز بسته شد چون نقطه عاقبت مرا

۲

هر طرفی که رو کنم کس نگشایدم دری

عشق چو گشت خضر ره کرده یکجهت مرا

۳

غیر نوای عشق تو نیست بعضو عضو من

بند زبند اگر بری هر دم نی صفت مرا

۴

خواند گدای خویشتن پیر مغان از کرم

گو بفلک ملک زند نوبت سلطنت مرا

۵

رند شراب خواره ام جهد بکن بچاره ام

من چکنم که کرده ی زینسان تربیت مرا

۶

عقل و خرد زیاد شد دین و دلم بباد شد

عشق بیا بسلطنت خالیست مملکت مرا

۷

آشفته بر در علی روی امید کرده ام

زانکه بس است آن در از دنیی و آخرت مرا

تصاویر و صوت

نظرات