آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۵۹۰

۱

بساز مطرب مجلس نوای شورانگیز

که تا بری زرهم زآن اصول رنگ آمیز

۲

بیار آتش سیاله ساقی مستان

بسوز خرمن تقوی و حاصل پرهیز

۳

بنای دهر زعشق است و عشق زآدم خاست

بیا بتجربه طرحی زخاک آدم ریز

۴

غلام همت آن کشته ام که همچو خضر

مدام زنده بود آبشار خنجر تیز

۵

زدم بعجز بحبل المتین عشق تو چنگ

که نیستم بجز این روز حشر دست آویز

۶

بروز معرکه گر جوشنت زمهر علیست

اگر جهان همه لشکر شود بیا مگریز

۷

بگوی مدحت حیدر که با گران باری

تو رستگار برآئی بروز رستاخیز

۸

میان آینه و دیده شد غبار حجاب

علیست آینه تو گرد از میان برخیز

۹

عبادتت ندهد سود بی ولای علی

بیاد او برو آشفته چون روی بحجیز

تصاویر و صوت

نظرات