
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۶۰۱
۱
آنکه سلامت جهان آمده در سلامتش
خون دو عالم ار خورد من نکنم ملامتش
۲
جلوه بباغ اگر کند تازه نهال قامتش
سرو سهی زجا رود با همه استقامتش
۳
قصد هلاک و ترک سر سینه چاک و چشم تر
گفتمت این بود پسر عاشقی و علامتش
۴
غمزه که خورد خون دل چون دهیش جواب اگر
لعل لبت ببوسه ای می ندهد غرامتش
۵
بار خدای رحم کن بر دل پرگناه من
کامده عذرخواهِ او ، اشک بر این ندامتش
۶
با دو جهان گنه مرا دل شده قائم از وفا
کار چو با علی بود در سفر قیامتش
۷
شاید اگر بخواندم بر در میکده شبی
پیر مغان که عام شد بر دو جهان کرامتش
۸
آشفته اندر این سفر نام علیست حرز دل
گو ببرند در وطن مژده ای از سلامتش
۹
هست یدِ خدا علی ، نایبِ مصطفی علی،
لعن بخارجی کن و منکر بر امامتش
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی
سیدمحمد جهانشاهی