
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۶۰۷
۱
تا که در میخانه وحدت علی شد میفروش
با بقای میفروش این خم نمی افتد زجوش
۲
زاهد آن لحظه شود صوفی که گردد خرقه پوش
صوفی آنساعت شود صافی که گردد درد نوش
۳
خانه کی سارند اندر راه سیل اصحاب عقل
جای اندر بزم مستان کی کند ارباب هوش
۴
دوش بر دوشند خیل عقل و دینش از قفا
تا که آنمه زلف مشکین را در افکنده بدوش
۵
مطربی دارد نهان در پرده ضرب و اصول
گر دهل غوغا کند یا چنگ و نی دارد خروش
۶
عاشق میخواره را از گفته واعظ چه غم
پند عامی را نخواهد داد عارف جابگوش
۷
کی کند آشفته ترک میپرستی در جهان
تا که در میخانه وحدت علی شد میفروش
نظرات