
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۶۲۵
۱
ای باغبان که گفت که گل را به خار بخش
بر کم عیار دشت تو زر عیار بخش
۲
ساقی وباغ باده کشان از ازل تو راست
زهاد خشک را تو می خوشگوار بخش
۳
حور و بهشت و کوثر از بهر شیخ نه
ساقی و جام و شاهد بر میگسار بخش
۴
سجاده را بشوی بآب در مغان
سبحه بخاک و خرقه بباد بهار بخش
۵
نه خاکرا زکاس کرام آمده نصیب
زان جام قطره ای بمن خاکسار بخش
۶
دین و دلی بفصل بهاران گرت بجاست
این بر گل آن بسرو لب جویبار بخش
۷
ما را اگر مصاحب اغیار دیده ای
این جرم را بخاک کف پای یار بخش
۸
آشفته یا رب ار چه خطاکار و مجرم است
او را بداغ مهر خداوندگار بخش
۹
بی پرده کرده گرچه گنه پرده ام مدر
ما را به دست خود علی پرده دار بخش
نظرات