
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۶۵۰
۱
حسن بدیع تو ای خجسته شمایل
فتنه ایام گشت و شور قبایل
۲
بار دل عاشقانت زلف دو تا کرد
ورنه نبودی بدین صفت تمایل
۳
از که بپوشم حدیث عشق که باشد
چهره و اشکم بدرد عشق دلایل
۴
خواهی اگر خم نشین شوی چو فلاطون
در خم باده بشو کتاب فضایل
۵
مشکلی افتاده بود نقطه موهوم
کرد به حرفی لب تو حل مسائل
۶
بندد اگر بت پرست رشته زرنار
بر بت رویت چراست زلف حمایل
۷
گفته آشفته پیش زلف تو گفتی
هر دو برقص آمدند سامع و قائل
۸
وصل تو جانانه بود قسمت جانم
گر نشدی جان میان ما و تو حایل
۹
عشق علی شست نقش مهر بتان را
ملت احمد نمود نسخ اوایل
نظرات